عمر برده بود به سر در بندگی، تا که آمد به وجود بنده دیگری
پدر پسر آموخته از راز و نیاز و بندگی، تا نباشد در بند دیگری
بی تاب و بی دل شده پدر از بیچارگی پسر گرچه می خواهد بگوید دارد فرزند دیگر
بی منت، مهر و وفا هدیه کرده پدر به نوجوانی پسر با غم و اندوه و پیری دارد درد دیگر
گر نیابد پسری دست محبت پدری ببایدش گشت در تاریکی با دست خالی
می شود گریه چشم پسر از واژه پدری می نهد به خاک دست و سینه پدری

#جلال_ژاله


محمدجلال ژاله پدری ,جلال ,پسری ,بندگی، ,پدر ,ژاله ,بندگی، تا ,پدری ببایدش ,محبت پدری ,پسری دست ,نیابد پسریمنبع

عشق رفت و دیگر به خانه برنگشت

به زودی می آید خدا

حدیث عشق شعر زیبای جلال ژاله ا فایل صوتی این شعر جهت دانلود قرار داده شده است.

در هر کجا که باشی

شکست

اسمت را بهار گذاشتم..

dgd

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ارزان کده فروشگاه معرفی اجناس ارزان surgerycenter برترین متخصص قلب محله نارمک پخش کاغذ دیواری ارزان مهشید دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. کلینیک لیزر بهترین سایت مشتی تخفیفی بهترین سایت